عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



سلام سلام خوبید؟ مرسی از این که به وبلاگ خودتون سر زدید ! لطفا نظر بدید و منو خوش حالـــــــــ کنید $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$_________________________$$ $$_______$$$$$$$$$$________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_______$$$$$$$$$$________$$ $$_________________________$$ $$_________________________$$ $$____$$$$$_______$$$$$____$$ $$__$$$$$$$$$___$$$$$$$$$__$$ $$_$$$$$$$$$$$_$$$$$$$$$$$_$$ $$_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$_$$ $$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$ $$____$$$$$$$$$$$$$$$$$____$$ $$______$$$$$$$$$$$$$______$$ $$________$$$$$$$$$________$$ $$_________$$$$$$$_________$$ $$__________$$$$$__________$$ $$___________$$$___________$$ $$____________$____________$$ $$_________________________$$ $$_________________________$$ $$_$$$$$$$$$_____$$$$$$$$$_$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$$_______$$$$$$___$$ $$____$$$$$$_____$$$$$$____$$ $$______$$$$$$$$$$$$$______$$ $$________$$$$$$$$$________$$ $$_________________________$$ $$_________________________$$ $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$

نظر شما در رابطه با مطالب وبلاگم چیه؟

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عاشقانه ها و آدرس djpoorya.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 50
بازدید دیروز : 14
بازدید هفته : 96
بازدید ماه : 245
بازدید کل : 212765
تعداد مطالب : 224
تعداد نظرات : 110
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


آمار مطالب

:: کل مطالب : 224
:: کل نظرات : 110

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 9

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 50
:: باردید دیروز : 14
:: بازدید هفته : 96
:: بازدید ماه : 245
:: بازدید سال : 973
:: بازدید کلی : 212765

RSS

Powered By
loxblog.Com

ارزش
چهار شنبه 6 دی 1391 ساعت 12:9 | بازدید : 1851 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )

 

گاهی باید به دور خود یک دیوار تنهایی کشید

نـه بـرای ایـنـکه دیـگران را از خـودت دور کنــی

بلکه برای اینکه ببینی

بــرای چــه کـســـانـی اهـــمـــیــت داری ...... کــه ایــن دیــوار را بــشــکنـنـد


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دلتنگی
دو شنبه 4 دی 1391 ساعت 10:42 | بازدید : 1484 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


یادمه وقتی کنارم نبودی بهت می گفتم ای کاش کنارم بودی

بهم میگفتی من کنارتم ولی تو منو نمیبینی

بهم میگفـتی دســـتام تــوی دسـتت هســت

بهم میگفتی دســـتات چـــرا اینقــدر ســـــرده

میگفتی با گرمای دستم سردی دست تو از بین میره

اون موقع خوب بـا این حرفات یادم میرفت که ازم دوری

فکر میکردم واقعا کنارمی

ولی

الان که تو توی اون دنیایی و من روی زمین تنها

واقعا احساس میکنم که ازم دوری

واقعا احساس میکنم که تــنــهــام

چون دیگـه نیســـتی که بـا حرفـات آرومم کنــی


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
او رفته بود
دو شنبه 4 دی 1391 ساعت 10:41 | بازدید : 945 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


نه شوقی برای ماندن ، نه حسی برای رفتن

نه اشکی برای ریختن ، نه قلبی بـرای تپیدن

نه فکر اینکه تنها میشوم ، نه یاد آنکه فراموش میشوم

بی آنکه روشن باشم ، خاموش شدم ، غنچه هم نبودم ، پرپر شدم

بی آنکه گناهی کرده باشم ، پر از گناه ، یخ بسته ام دیگر ای خدا

تحملش سخت است اما صبر میکنم ، او که دیگر رفته است ، با غمها سر میکنم

شـکسـت بـال مـرا برای پرواز ، سـوزاند دلــم را ، مـن مانـده ام و یـک عالـمه نـیـاز

نه لحظه ای که آرام بمانم ، نه شبی که بی درد بخوابم

نه آن روزی که دوباره او را ببینم ، نه امروزی که دارم از غم رفتنش میمیرم

نه به آن روزی که با دیدنش دنیا لرزید ، نه به امروزی که با رفتنش دنیا دور سرم چرخید

پر از احساس اما بی حس ، لبریز از بی وفایی، خالی از محبت

این همان نیمه گمشده من است

پس یکی بیاید مرا پیدا کند ، یکی بیاید درد دلهای بی جواب مرا پاسخ دهد

یکی بیاید به داد این دل برسد ، اینجا همیشه آفتابی نبوده ، هوای دلم ابری بوده

مینوشتم ، نمیخواند ، اگر نمی رفتم ، نمی ماند ، رفتم و او رفته بود

همـه چیز را شکـسته بـود ، روی دیوار اتاق نوشته بود که خسته بود

دلی را عاشق کنی و بعد خسته شوی ، محال است که به عشق وابسته شوی

با عشق به جنون رسیدم ، همه چیز را به جان خریدم

جانم به درد آمـــد و روحــم در عـــذاب ، لعنــت بر آن احسـاس ناب

که دیگر از آن هیچ نمانده ، هیچکس هنوز آن شعر تلخ مرا نخوانده


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تنهایی
دو شنبه 4 دی 1391 ساعت 10:41 | بازدید : 1339 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


آن لحظه ها همیشگی نبود ، عشق تو در قلبم ماندنی نبود

بودنت در کنارم تکرار نشدنی بود

آری عشـق های این زمانه همین است ، زود می آید و زود میگذرد

تا عشـق تو آمد در قلبم ، تو رفتی ، تا آمدم بگویم نرو ، رفته بـودی

تا خواستم فراموشت کنم خودم را فراموش کردم

همیشه کسی بود که به درد دلهایم گوش میکرد

همیشه کسی بود که اشکهایم را از گونه هایم پاک میکرد

اینک من مانـده ام و تنهایی ، ای یـار بی وفـای من کجـایی

یادی از من نمیکنی ، بی وفاتر از بی وفایی ، بی احساس تر از تنهایی

دیگر نمی خواهم همیـشه مثـل گذشـته باشـم ، می خواهم آزاد باشم

می خواهم دائما پیش خودم بگویم که تا به حال کسی مثل تو را در قلبم نداشتم


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
آه ســـــــــــرد
دو شنبه 4 دی 1391 ساعت 10:40 | بازدید : 1051 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


دلت را سپردی به من و وعده همیشگی دادی

گفتی که با من همیشه چشمه زلال عشق در قلبت میجوشد

گفتی همیشه آرامـی همـیشه بـه امیــد بــودنم زنــده میـمانی

مدتی است که روزها ، سرد گذشته از سردی هوا ، آب چشمه ی عشقت یخ بسته

رگهای قلـبم بی آب است به یـک کویر خشک رسـیدن هـم بهتر از بـاریدن باران است

فصل عشق تو ، رو به خزان است با تو بودن مثل رفتن به سوی یک کلبه ی بی نام و نشان است

بی خیال ، از عشق نگو برایم بهانه ات را بیاور که منتظر شنیدن آنم

تو هنوز کتاب عشق را نخوانده ای و  آمده ای به سراغ صفحه آخرش

هنوز باران عشق را ندیده ای و زیر آسمان آفتابی نشسته ای به انتظار باریدنش

اول بیا و بعد بگو می خواهی بروی تو هنوز نیامده داری میروی

اگر این اسـت امروز تو ، وای به حال فردایت دیگر حوصله ندارم سر کنم با غمهایت

بارها رفتی و خودم آمدم به سراغت ، این بار دگر حتی نمینشینم چشم به راهت

باور اینکه تو از خوبها نیستی برایت بسی دشوار است اما این دست خودت نیست تو همینی

دیدنت حالم را خراب میکند ، زین پس به جای تو با تنهایی قرار میگذارم

اینگونه قلبم با تنهایی روزهایش را فردا میکند

دلت به حالم نسوزد ، اینک این حال من است که سوخته ، چشمهای خیسم

به انتهای جاده ای که تو را در آن ندارد چشم دوخته و می شمارد

ثانیه هایی که از رویاهایم فراری اند

به جای نفس آه میکشم و به جای غم حسرت میخورم ، خاطره هایم را جا میگذارم

و دیگر جای قدمهایت پا نمیگذارم


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
لیاقت
دو شنبه 4 دی 1391 ساعت 10:9 | بازدید : 1316 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


هیچكس لیاقت اشكهای تو را ندارد و كسی كه چنین ارزشی دارد

باعث اشك ریختن تو نمی شود اگر كسی تو را آنطوركه میخواهی دوست ندارد

به این معنی نیست كه تو را با تمام وجودش دوست ندارد

دوست واقعی کسـی اسـت كه دست های تو را بگیرد ولی قلب تـو را لمـس كند

بدترین شكل دلتنگی برای كسی آن است كه در كنار او باشی و بدانی كه هرگز به او نخواهی رسید


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
هنوزم فراموشت نکرده ام
دو شنبه 4 دی 1391 ساعت 7:37 | بازدید : 893 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


هنوز هم فراموشت نـکرده ام بـا این که فراموش شده ام

هنوز هم صدایت را می شنوم بـا اینکه صــدایم نـکرده ای

هنوز هم همه جا می بینمت با اینکه به دیدنم نیامده ای

هنوز هم با عشـق تو پا برجـام بـا اینکه خـودت را زیــر پا عــشق دیــگری شــکسـته ای

هنوز هم همان طور مقدس دوست دارم با اینکه زندگی خود را داری به تباهی می کشانی

هنوز هم چشمانی به اشتیاق نگاهت منتظرند با اینکه چشم برچشم دیگری دوخته ای

هنوز هم دلواپس دلنگرانی های توام با اینکه از همه آدمها بریده ای

به هزاران شادی نفروشم غم پنهان  تو ر


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
به نام آنکه عشق را آفرید
سه شنبه 25 مهر 1391 ساعت 18:18 | بازدید : 875 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


 

دفترعشق اینبارمتفاوت ترازهمیشه بازشد

خدایا شکرت بخاطر همه چیز

دوست دارم خودت میدونی چرا چون ازیه آزمایش الهی سربلندبیرون اومدی

عاشقتم من مردمن


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
چـقـدر خـوبـه
یک شنبه 23 مهر 1391 ساعت 21:3 | بازدید : 1085 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


چـقـدر خـوبـه

یـکـی بـاشـه

یـکـی بـاشـه کـه بـغـلـت کـنـه

سـرتـو بـزاری روی سـیـنـش آرومـت کـنـه

هـُرم نـفـس هـاش تـنـت ُ داغ کـنـه

عـطــر دســتـاش مــوهــاتـو نــوازش کـنــه

چـقـدر خـوبـه

چـقـدر خـوبـه کــه آروم دم گــوشــت بـگـه

غــصــه نــخـوری هـــا ، دوســـتـــدارم


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
شکستن
پنج شنبه 20 مهر 1391 ساعت 22:17 | بازدید : 1148 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


من شکستن نمیدانم

ولی هر کس از کنارم گذشت شکستن را خوب بلد بود

دلم را ، عهدش را ، غرورم را ، کمرم را ... دلم را با نگاه سردش و

کمرم را ... با رفتنش


|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
وفاااااا
یک شنبه 16 مهر 1391 ساعت 15:9 | بازدید : 1064 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


وفا را اینگونه آموختم

تلفن همراه پیرمردی که توی تاکسی کنارم نشسته بود زنگ خورد

به زحمت، تلفن را با دستهای لرزان از جیبش در آورد

هرچه تلفن را در مقابل صورتش ، عقب و جلو برد ، نتوانست اسم تماس گیرنده را بخواند

رو به من کرد و گفت : ببخشید ، چی نوشته ؟

گفتم : همه کسم

پیرمرد : الو سلام عزیزم

دستش را جلوی تلفن گرفت و با صدای آرام و لبخند به من گفت : همسرمه !!!


|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
دلم از تو گرفته
جمعه 14 مهر 1391 ساعت 18:23 | بازدید : 1074 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


با اینکه خیلی دوستت دارم اما ، دلم از تو گرفته

ببین چشمانم را که قطره های اشک بر روی آن نشسته

نه آرامم میکنی نه با قلبم مدارا میکنی

نه میگویی دوستم داری ، نه فکری به حال قلبم میکنی

اینگونه میشود که در لحظه های دلتنگی ام با غمها سر میکنم 

نه با صدای مهربان تو

این حسرت است که در دلم نشسته از سوی تو

هر چه خودم را به بی خیالی میزنم نمیشود ، نمیتوان از تو گذشت

نمیتوان به هوای نبودنت در ساحل بی قراریها نشست

تنها میشود بی تو ، بی نفس دفتر زندگی را برای همیشه بست

با اینکه خیلی دلم از تو گرفته ، بغض گلویم را گرفته

اما نمیدانی ، تو نمیدانی که چه عشقی در دلم نهفته

آن روزی که آمدی و در آغوش گرفتمت

با تمام وجود مرا در میان گرفتی گذشت

چه زود رفت آن حس زیبای عاشقانه

چه زود عشقمان شد ، یک قصه عاشقانه

چه زود دل کندی از همه چیز ، آنقدر از آن روز گذشته که حتی

رنگ چشمهایت را نیز دیگر یادم نیست

این منم که هنوز هم روز به روز بیشتر به تو دل میبندم

این تویی که میگویی اینک دارم از احساسات تو میخندم

آهای بی وفا ، بیا و اشکهایم را ببین ، پس مرامت کجاست

یک ذره احساس داشته باش ، پس آن وجدان قلبت کجاست

تو که مرا نابود کردی ، عشقم را در تابوت گذاشتی وخاک کردی

بعد از آن حتی با یک شاخه گل هم بر سر مزا ر، از عشقم یاد نکردی

دلم از تو گرفته ، با اینکه دلشکسته هستم

نمیدانی چه شبهایی را با همین دل شکسته به انتظارت نشستم

تا امشب نیز فردا شود

شاید دلم دوباره با دیدنت خوشحال شود

نیامدی و حسرت شد آن انتظار ، نیامدی و نیامدی تا دلم شد بیمار


با اینکه دلم از تو گرفته ، بدان که خیلی دوستت دارم

من که جز تو کسی را در این دنیا ندارم ، ای بی وفای من

مرا هم نگاه کن ، تو  فقط با من باش

بعد از آن هر چه دلت خواست با قلبم بازی کن


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
آرزو
جمعه 14 مهر 1391 ساعت 11:33 | بازدید : 927 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


آرزوی من اینست

که دو روز طولانی

درکنار تو باشم فارغ از پشیمانی

آرزوی من اینست

یا شوی فراموشم

یا که مثل غم هر شب گیرمت در آغوشم

آرزوی من اینست

که تو مثل یک سایه

سر پناه من باشی لحظه ی تر گریه

آرزوی من اینست

نرم و عاشق و ساده

همسفر شوی با من در سکوت یک جاده

آرزوی من اینست

هستی تو من باشم

لحظه های هوشیاری مستی تو من باشم

آرزوی من اینست

تو غزال من باشی

تک ستاره روشن در خیال من باشی

آرزوی من اینست

در شبی پر از رویا

پیش ماه و تو باشم لحظه ای لب دریا

آرزوی من اینست

از سفر نگویی تو

تو هم آرزویی کن  اوج آرزویی تو

آرزوی من اینست

مثل لیلی و مجنون

پیروی کنیم از عشق این جنون بی قانون

آرزوی من اینست

زیر سقف این دنیا

من برای تو باشم تو برای من تنها


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
عاشقی آدم های ساده ...
جمعه 14 مهر 1391 ساعت 11:32 | بازدید : 807 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


می دانی ..؟

آدم های ِ ساده

ساده هم عاشق می شوند

ساده صبوری می کنند

ساده عشق می وَرزَند

ساده می مانند

اما سَخت دِل می کنند

آن وقت که دل ِ می کنند

جان می دَهند

آدم های ِ ساده . . .


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
فراموشی !
جمعه 14 مهر 1391 ساعت 11:27 | بازدید : 509 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )

به خودم قول میدهم كه فراموشـت كنم !

وقتی صبح می شود

تو را كه نه .... ولی !

قولم را فراموش می كنم ....!!!

 

دنیای دستها از هر دنیایی بی وفا تر است

امروز دست هایت را می گیرند

قصه عادت که شدی

همان دستها را برایت تکان می دهند ...!


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ساحل عشق
جمعه 14 مهر 1391 ساعت 11:19 | بازدید : 458 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


لب دریا توی ساحل به یاد تو نشستم

روی شن ها روی ماسه اسمتو من مینوشتم

تورو من با خود میدیدم روی اون موج های آبی

کنارت نشسته بودم اما آروم با یه آهی

لب دریا توی ساحل تو نبودی در کنارم

روی شن ها روی ماسه کشیدم به قلب خسته

قلبی با آه ولی آروم     نشسته در انتظارت

تو نیستی اما لب دریا میشینم در انتظارت

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

چه رازی در این جمله است

دوستت دارم

که هرکه می گوید عاشق تر میشود

و هرکه می شنود بی تفاوت تر...

و هرکه می شنود بی تفاوت تر...


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مجنون
پنج شنبه 13 مهر 1391 ساعت 14:2 | بازدید : 498 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )

یکشبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
سجده ای زد بر لب درگاه او
پـُر ز لیلا شد دل پـُر آه او
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق...دارم کرده ای
جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای
نشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنی
خسته ام زین عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو ... من نیستم
گفت: ای دیوانه..لیلایت منم
در رگت پنهان و پیدایت منم
سال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختم
کردمت آواره ی صحرا...نشد
گفتم عاقل می شوی...اما نشد
سوختم در حسرت یک یا رَبت
غیر لیلا ..بر نیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی
مطمئن بودم به من سرمیزنی
در حریم خانه ام در میزنی
حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود
مرد راهش باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
عشق واقعی
پنج شنبه 13 مهر 1391 ساعت 14:0 | بازدید : 523 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )

دختري از پسري پرسيد : آيا من نيز چون ماه زيبايم ؟

پسر گفت : نه ، نيستي

دختر با نگاهي مضطرب پرسيد : آيا حاضري تکه اي از قلبت را تا ابد به من بدهي ؟

پسر خنديد و گفت : نه ، نميدهم

دختر با گريه پرسيد : آيا در هنگام جدايي گريه خواهي کرد ؟

پسر دوباره گفت : نه ، نميکنم

دختر با دلي شکسته از جا بلند شد در حالي که قطره هاي الماس اشک چشمانش را نوازش

ميکرد ، پسر اما دست دختر را گرفت ، در چشمانش خيره شد و گفت :

تو به انداره ي ماه زيبا نيستي بلکه بسيار زيباتر از آن هستي

من تمام قلبم را تا ابد به تو خواهم داد نه تکه اي کوچک از آن را

و اگر از من جدا شوي من گريه نخواهم کرد بلکه خواهم مرد ....


|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
چه زیباست
پنج شنبه 13 مهر 1391 ساعت 13:55 | بازدید : 422 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )

 

 

 

 

چه زیباست بخاطر تو زیستن و برای تو ماندن و به پای توسوختن ...

 

 

و چه تلخ و غم انگیز است دور از تو بودن برای تو گریستن و به عشق و دنیای تونرسیدن ...

 

 

 

 

ای کاش میدانستی بدون تو و به دور از دستهای مهربانت زندگی چه ناشکیباست ...

 

 

دستانم تشنه ی دستان توست ...

 

 

شانه هایت تکیه گاه خستگیهایم ...

 

 

با تو می مانم بی آنکه دغدغه های فردا را داشته باشم

 

زیرا می دانم فردا بیش ازامروز دوستت خواهم داشت !

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تنهام نذار
چهار شنبه 12 مهر 1391 ساعت 16:14 | بازدید : 389 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )

تو برزخه نبودنت یه عمریه که اســـــــیرم

با این همه غصه و غم تنهام نذار من می میرم

تنــــهام نذار من می میرم قســــــــم به قلبه خسته ام

رحمی بکــــــــن به این دلـــــــــم به این دله شـــــــکســـــــته ام

تنهام نذار من می میرم عشقـــتو پس نمــیذارم

حتی واســــــه یه ثانیه طاقـــــــــــــت دوری نــــــدارم

تنهـــام نذار من می میــــــــرم نمی تونـــــــم جون بگـــــیرم

نمی تونـــــم یه لحظـــــــه هم بی تـو باشـــــــــــمو نمیــــــــــــــرم

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
خداحافظ
سه شنبه 11 مهر 1391 ساعت 18:29 | بازدید : 334 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )

  

  همیشه در حالی که ...

یه عالمه حرف بیخ گلوت چسبیده ! یه عالمه اشک توی چشماته ! یه عالمه حسرت توی دلت تلنبار شده.....

                باید بگی:خب .... خداحافظ            


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
فقط با تو
دو شنبه 10 مهر 1391 ساعت 17:30 | بازدید : 313 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


زیباست این زندگی با تو ، فقط با تو !

زیباست لحظه های عاشقی ، با تو ، تنها در کنار تو !
 
زیباست لحظه غروب ، با تو ، فقط به یاد تو !

 آن لحظه که با تو هستم ، بهترین لحظه زندگی ام است که دلم نمیخواهد آن لحظه

 بگذرد !

دلم میخواهد آن لحظه که در کنار تو هستم هیچگاه به پایان نرسد !

زیباست این زندگی در کنار تو ، فقط با عشق تو !

زیباست لحظه ای که در زیر باران قدم میزنم ، یا با تو و یا به یاد تو !

 این زندگی زیباتر از گذشته میگذرد چون با تو و عاشق تو هستم !

 این لحظه ها عاشقانه تر از همیشه میگذرد ، چون با تو و به یاد تو هستم !

 خوشبخت است این قلب عاشق من ، چون تنها تو را دوست دارد !

تنها تو را ، فقط تو را ، با تو می ماند ، عاشقانه می ماند و هیچگاه تو را تنها نمیگذارد !

میگویم دوستت دارم چون لایق این دوست داشتنی ، فقط تو لایق این عشق

  بی پایان منی !

 می گویم با تو می مانم ، عاشقتر از همیشه ، فقط با تو ، چون تنها تو سرپناه این قلب

عاشق منی !

عشق من و تو ماندگار است ، تا ابد ، برای همیشه ، فقط با هم ، تنها در کنار هم !


زیباست کلام عشق ، شیرین است لحظه های با تو بودن ، فقط با تو ، و آن قلب

 مهربان تو !

عشق من و تو برای همیشه در خاطره ها و یادها می ماند ، یک عشق ابدی و بی پایان !

لبخند عشق همیشه بر لبان من جاریست ، فقط با تو ، و به عشق تو !


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
در پناه آغوشت
دو شنبه 10 مهر 1391 ساعت 17:29 | بازدید : 313 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


آرام باش ، ما تا همیشه مال همیم ، همیشه عاشق و یار همیم

آرام باش عشق من ، تو تا ابد در قلبمی ، تو همه ی وجودمی


بیا در آغوشم ، جایی که همیشه آرزویش را داشتی

جایی که برایت سرچشمه آرامش است

آغوشم را باز کرده ام برایت ، تشنه ام برای بوسیدن لبهایت

بگذار لبهایت را بر روی لبانم


حرفی نمیزنم تا سکوت باشد بین من و تو و قلب مهربانت

خیره به چشمان تو ، پلک نمیزنم تا لحظه ای از دست نرود تصویر نگاه زیبای تو

دستم درون دستهایت ، یک لحظه رها نمیشود تا نرود حتی یک ذره از گرمای دستان لطیف تو

محکم فشرده ام تو را در آغوشم ، آرزو میکنم لحظه مرگم همینجا باشد

همین آغوش مهربانت

چه گرمایی دارد تنت عشق من ، رها نمیکنم تو را تا همیشه باشی در کنار قلب من


قلب تو میتپد و قلب من با تپشهای قلبت شاد است ، هر تپشش فریاد عشق و پر از نیاز است

آرامم ، میدانم اینک کجا هستم ، همانجایی که همیشه آرزویش را داشتم


همانجایی که انتظارش را میکشیدم و هر زمان خوابش را میدیدم آن خواب  برایم یک رویای شیرین بود

در آغوش عشق ، بی خیال همه چیز

نه میدانم زمان چگونه میگذرد و نه میدانم در چه حالی ام

تنها میدانم حالم از این بهتر نمیشود ، دنیای من از این عاشقانه تر نمیشود

گرمای هوس نیست این آتش خاموش نشدنی آغوش پاکت

عشق است که اینک من و تو را به این حال و روز انداخته

عشق است که اینک ما را به عالمی دیگر برده

عشق است که من و تو را نمیتواند از هم جدا کند هیچگاه


خیلی آرامم ، از اینکه در آغوشمی خوشحالم

دوستدارم هم نفسم


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
پنج وارونه
دو شنبه 10 مهر 1391 ساعت 17:29 | بازدید : 297 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )

پنج وارونه چه معنا دارد ؟!  

خواهر کوچکم از من پرسید   

من به او خندیدم   

کمی آزرده و حیرت زده گفت  

روی دیوار و درختان دیدم  

باز هم خندیدم   

گفت دیروز خودم دیدم پسر همسایه   

پنج وارونه به مینو می داد   

آنقدر خنده برم داشت که طفلک ترسید   

بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم  

بعدها وقتی غم   

سقف کوتاه دلت را خم کرد   

بی گمان می فهمی   

پنج وارونه چه معنا دارد ...


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
یعنی میشه ؟ ؟ ؟
دو شنبه 10 مهر 1391 ساعت 17:28 | بازدید : 331 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


یعنی میشه که ما دو تا یه روزی به هم برسیم ؟

مهم فقط رسیدنه ، حتی اگه کم برسیم

 یعنی میشه خوشی بیاد دور ما توری بکشه ؟

به آرزوهاش برسه هر کی که دوری بکشه ؟

 یعنی میشه شب بشینم دست روی موهات بکشم ؟

کاشکی بدونم چقـَدَر باید مکافات بکشم

 یعنی میشه که شونه هات فقط پناه من باشه ؟

چرا تا حالا نشده ، شاید گناه من باشه

 یعنی میشه که دستامون با هم مثه یه رشته شه ؟

هر کی برای اون یکی درست مثه فرشته شه

 یعنی میشه با هم واسه خوشبختی زحمت بکشیم ؟

یه خواب راحت بکنیم ، یه آه راحت بکشیم

 یعنی میشه بازم بگی دیوونتم من ، دیوونت ؟

دوباره عاشقم بشه اون دل مثل رودخونت

 یعنی میشه با هم باشیم من و خدامون و خودت ؟

درست مثه تولدم ، درست مثه تولدت

 یعنی میشه که جای من فقط روی چشات باشه ؟

تکیه کلام تو بازم ، من میمیرم برات باشه ؟

 یعنی میشه فقط یه بار خدا به ما نگا کنه ؟

میگی نمیشه ولی من ، همش میگم خدا کنه

 یعنی میشه تو دفترش یه لحظه اسم ما باشه ؟

یه چیزی بشکنه فقط  ، اونم طلسم ما باشه

♥♥♥  آره عزیزم میشه قربونت بشم خیلی دوستدارم تو فقط فقط مال خود خود خودمی ♥♥♥


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تنها بهانه زنده ماندنم
دو شنبه 10 مهر 1391 ساعت 17:27 | بازدید : 347 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


یک دلیل برای عاشق شدنم ، یک بهانه برای زنده ماندنم

تویی آن دلیل و بهانه عاشقانه

یک هوای عاشقانه برای با تو بودن، همین هوای بارانی

دستت درون دستهای من ، این است همان آرزوی رویایی

این نفسی که در سینه ام است ، این قلبی که با تو به آرزوهایش رسیده است

این وجودی که محتاج وجود تو است ، این احساسات ، همه در عشق تو جا گرفته است

ببین عشق تو چقدر مقدس است که زندگی ام با تو دوباره جان گرفته است

ببین چقدر دوستت دارم که خوشبختی را از لحظه ای که آمدی دیدم ، حس کردم  و باورش کردم !

باور کردم که حضور تو در زندگی ام یک حادثه نبود

روزی تو می آمدی، با اینکه من حتی فکر داشتن تو را هم نمیکردم

روزی که آمدی چه روز دلنشینی بود

روزی که بهم میرسیم چه روز مقدسی خواهد بود

و

روزی که از عشق هم میمیرم چه روز عاشقانه ایست

به عشق همان روز ، روز از عشق هم مردن ، اینک عاشقانه همدیگر را میپرستیم

تا به دنیا بگوییم این ما هستیم که عاشق همیم !

دلیلی نمیبینم برای زنده ماندن اگر تو نباشی ، نمیخواهم حتی یک لحظه نیز در فکر نماندن باشیم !

میگذرد روزی این شبهای دلتنگی ، میگذرد روزی این فاصله و دوری

میگذرد روزهای بی قراری و انتظار

میرسد همان روزی که به خاطرش گذراندیم فصلها را بی بهار

و

از ترس اینکه بهم نرسیم شب تا صبح را اشک میریختیم

عزیزم بیا در آغوشم ، تو مال منی ، آرام باش که تو تا آخر دنیا ، دنیای منی

بارها
گفته ام و خودت هم میدانی که زندگی منی

پس این هم بدان تو آخرین کسی خواهی بود که قبل از مردنم او راخواهم دید !

♥ عاشتقتم تا ابد ♥


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
عشقمی گلم
دو شنبه 10 مهر 1391 ساعت 17:27 | بازدید : 397 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


دفترم لبریز شده از احساسات

روز و شب شکر میکنم او را که تو را به من داد

عطر شعری که به عشقت نوشته ام فضای اتاقم را پیچیده

فکر کنم آسمان دیشب آخرین حرفم به تو ، را شنیده

که اینگونه ستاره باران کرده احساسات مرا

فدای آن کسی شوم که به این حال و روز انداخته مرا

فدای تو ، عزیزم نگفتی من بیشتر دوستت دارم یا تو ؟

گفتی تو مرا بیشتر دوست داری

پس هنوز مانده تا باور کنی یک دیوانه را در قلبت داری

از دلتنگی تو ، اشک میریزد آرام آرام این دلم

خیالی نیست ، عاشقی دیگر همین است گلم

تو باش ، این اشکهایم فدای تو ، بی قراریها

انتظار و سختی هایم به عشق یک لحظه در آغوش گرفتن تو

به عشق یک لحظه دیدنت میگذرانم سالها را

کسی چه میداند احساس درون قلب ما را

کسی چه میداند عشق ما چیست

یا

آن عاشقی که از عشق میمیرد هیچکس جز من و تو نیست !

هوا ، همان هواییست که تو  دوست داری

دلتنگی دیگر معنا ندارد وقتی که همدیگر را در قلب هم داریم

آن گلی که آورده بودی برایم ، روبروی من است ، در کنار پنجره اتاقم

من که هر روز تو را میبینم کنار پنجره اتاقم

گل من ایستاده است در مقابل چشمانم

عطر تو  عاشقانه پیچیده اینجا

احساس آرامش میکنم وقتی تو را میبینم ، تو در کنارمی ، در کنار پنجره ، همینجا 

خیلی دوستدارم عزیزم 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
♥ خیلی دوستت دارم ♥
دو شنبه 10 مهر 1391 ساعت 17:26 | بازدید : 255 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )

از راه دور تو را میپرستم ای قبله امید من

از راه دور به تو عشق می ورزم تا دیگر این فاصله  را احساس نکنی عزیزم

از راه دور درد دل هایم را به تو میگویم و تو را در آغوش محبت های خودم میفشارم

آری از همین راه دور نیز میتوان دست در دستانم هم گذاشت و در کنار هم قدم زد

 به خواب عاشقی میروم تا این رویا برایم زنده شود عزیزم

از همین راه دور تو را می بوسم و میگویم که خیلی دوستت دارم عزیزم

 قاب عکست همیشه روبروی من است و جای بوسه هایم بر روی قاب نمایان است

از همین راه دور به یاد تو خواهم بود ، در همه لحظه ها تو را در جلو چشمانم میبینم

  خاطره هایمان را همیشه در ذهنم مرور میکنم و هیچگاه نمیگذارم خاطره های

  لحظه دیدارمان از ذهنم دور شود

 این فاصله ها را با محبت و عشقم از بین می برم و کاری میکنم همیشه

  احساس کنی در کنار منی !

یک راه دور ، یک دنیا عشق ، محبت و پاکی

 این راه دور قلبهایمان را در همه لحظه ها در کنار هم نگه داشته است
 
چون همیشه به یاد همیم و همیشه به انتظار آن هستیم 

که لحظه دیدارمان دوباره فرا رسد

 ثانیه ها را لحظه به لحظه می شماریم و شب و روز را با یاد هم و عشق

 به هم سپری میکنیم

آری لحظه دیدار نزدیک است

 یک خواب عاشقانه ، خواب با هم بودنمان ، خواب دست گذاشتن در دستان هم

 خواب نگاه به چشمان هم ، یک طلوع دیگر و یک روز پر از خاطره ، روزی که لحظه

به لحظه آن به یاد همیم و این است یک فاصله عاشقانه

میگذرد لحظه های پر از عشق و فرا خواهد رسید حقیقت شیرین لحظه دیدارمان

از همین راه دور نیز میتوان عاشق بود ، و از همین راه دور نیز میتوان همدیگر را

همیشه در کنار هم حس کرد نازنینم .. پس آرام زندگی کن و بیشتر از همیشه

عاشق باش چون این راه دور خیلی مقدس است و پایان راه

شیرین تر از گذشته است

♥ عزیزم همیشه دوستدارم و همیشه درکنارت خواهم بود با عشق ، محبت ، صداقت ، پاکی و وفاداری ♥


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دوســــــتت دارم
دو شنبه 10 مهر 1391 ساعت 17:25 | بازدید : 326 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )

 

دستانم گرمی دستانت را می خواهد پس دستانم را به تو میدهم
 
قلبم تپش قلبت را می خواهد پس قلبم را به تو میدهم

چشمانم نگاه زیبایت را می خواهد پس نگاهم از آن توست
 
عشقم تمامی لحظات تو را می خواهند وبرای با تو بودن دلتنگی میکنند

دل من همانند آسمان ابری از دوری تو ابری است
 
درخشش چشمانم همانند خورشید درخشان انتظار چشمانت را می کشند


پس بدان اگر پروانه سوختن شمع را فراموش کند من هرگز فراموشت نخواهم کرد

 

عاشـــــــقـــــــــانـــــــه دوســــــتت خواهــــــــــم داشـــــــــــت


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
دلتنگی
دو شنبه 10 مهر 1391 ساعت 17:25 | بازدید : 336 | نوشته ‌شده به دست poorya | ( نظرات )


 

من تو رو دوست دارم اندازه دنیا

نمیتونم که بمونم بی تو اینجا

شبا وقتی می مونم خسته و تنها

تا بیای میشمرم ثانیه ها را

تو همونی ، سهم من از عاشقی و آشنایی

اگه دوری اگه نزدیک ، با دل من همصدایی

غمگین و تنها بودم وقتی تو پیدا شدی ، گل باغم شدی

واسه تشنگیها ، یه بهانه تا من بمونم اینجا

من میخوام پنجره ها رو به خورشید وا بشه

شب دلتنگی از این خونه بره ، تو بمونی

من میخوام روزای بد ، روز آفتابی بشه

شب خاکستری ، مهتابی بشه ، تو بمونی

تو بمونی ، تو که دستات داره بوی مهربونی

دوستدارم عزیزترینم


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

تعداد صفحات : 8